#بودن_یا_نبودن

درهای شب را بسته
حواسم را در  چادر شب پیچانده
اما
چه بی قرارم باز امشب!
دلم،
دلم آکنده از هیاهو
دم به دم آکنده ام از حسی که می دانم و نمی دانم چیست! 
 امشب سرشار  از انبوه دلشوره های آشنا
 رقص هزاران سایه
 طنین آشنای یک صدا!
 چه کشنده است مرز بین بودن و نبودن ها!
تنهایم اگر
دلم از چه بی قرار است امشب!

گاهی می ترسم از خودم!
گاهی فرار می کنم از آنکه می دانم هست،
و نیست اما دیگر در این روزها کنارم!
 گاهی دروغ می گویم که نیست آنکه رفته و رفته تا که نیاید!
 هست او، 
 و هست همیشه، 
 و خواهد بود
 اما،
ای کاش دل را  زبان گویایی بود
زبانی بجز دوری و دلتنگی!

 


زندگی،
زندگی عرصه هجرت های همیشگی
پس چرا،
در دل آدمیان گاهی کسی نیست که همیشه هست!؟
بودن یا نبودن،
درد اینجاست!

بخواب و بخوابان دل را ای دلکم!
ای همیشه تنها در تنهاترین تنهایی ها
تو آشنای این حکایت هایی!
تو رفیق این شب‌هایی!۹
آه  دلم،
آه دل بی گناهم.
#حجت_فرهنگدوست
۹۹-۰۱-۱۳


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها